٩

ساخت وبلاگ

دو سه هفته از جنگ و دعواهاى من با خودم و اين شرايط سخت ميگذره ، اين وسط گند زده شد به تعطيلات عيد و همه ى خوشى هاى دورهمى فاميلى و مهمونى ها ، نميدونم شرايط سپيده چقدر سخته كه حتى نزديك تلفن هم نميتونه بياد تا لااقل من صداشو بشنوم ، فكرم كار نميكنه نميتونم تو خونه حرفى بزنم شايد اگه مطرح كنم بهم بخندن اخه من سنم و شكلم به ازدواج و اينا نميخوره خودم هم تا حالا فكر نكرده بودم اينقدر زود با اين مسئله در گير بشم ، دوباره مدرسه ها شروع شد و من چند ماه ديگه امتحان آخر سال دارم ، درس ها تو اين استرس و پريشانى انگارى زيادتر شدن ، شبا دير ميخوابم و صبح ناى بلند شدن از رختخواب رو ندارم ، غصه م ميشه وقتى كسى نيست اينجور جاها به آدم كمك كنه ! هوا هنوز روشن نشده كه با صداى تلفن از خواب بيدار شدم با همون صداى خواب آلود : الو ؟ سپيده بود !! شش صبح ؟ سپيده جان اتفاقى افتاده ؟ گفت شرايطم خوب نبوده كه بهت زنگ بزنم خيلى با امير حرف زدم و راضى ش كردم كه بهمون يه كم فرصت بده شايد شناختمون از هم بيشتر بشه و خودم به نتيجه بهترى برسم ! من هيچى از حرفاش سر در نميارم خيلى وقت بود شش صبح رو نديده بودم ! باز راجع به درس و اينا حرف زد و مجبورم كرد اونوقت صبح كتاب و دفترم رو باز كنم هوا هنوز روشن نشده و نيم ساعتى هست با سپيده همصحبتم و امروز رو با نشاط و سرخوشى زياد شروع كردم ، سپيده ميگه دانشگاه رفتن تو ميتونه خيلى از كارها رو آسونتر كنه ، اما مشكل اينه كه من مدتيه كه از درس فاصله گرفتم و از طرفى قبول شدن تو دانشگاه هاى خوب ميدونم از عهده ى من خارجه ، با اين حال بعضى روزا رو با سپيده صبح زود درس ميخونم ، خيلى از اين وضعيت رضايت ندارم دلم ميخواد ببينمش بيشتر باهاش حرف بزنم اما فعلن نميشه خيلى غمگين و دلمرده شدم و هر روز وضع روحى م داغون تر ميشه نميدونم چرا هيچكس ما رو درك نميكنه، امتحانات پايان سال رو با موفقيت گذروندم البته با انگيزه ى اينكه بتونم سپيده رو خوشحال كنم ، وقتى همه ى درسام رو قبول شدم خودم هم باور نداشتم اما معجزه عشق بود كه تونستم همه رو قبول شم ، هنوز تابستون گرم از راه نرسيده كه سپيده خبر بدى بهم داد، من و سپيده دلمون نميخواد از هم جدا شيم اما خانواده ى سپيده موافق من نيستن برا همين تصميم گرفتن براى هميشه از من دورش كنن...

نوشته شده در پنجشنبه پانزدهم تیر ۱۳۹۶ساعت 18:18 توسط همنفس|


هم نفس...
ما را در سایت هم نفس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sazedel1o بازدید : 123 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 12:40