11

ساخت وبلاگ

دلم ميخواست معجزه ميشد و يكى ما رو بهم ميرسوند من با همه ى گرفتارى ها هنوز اميدوارم و امروز بعد هفته ها استرس و گرفتارى سپيده خبر خوبى به من داد، به كمك امير تونستن بابا رو راضى كنن كه فعلن سپيده بمونه و من خيلى خيلى خوشحالم ، بعد از چند ماه پريشونى و استرس اوضاع كمى آروم شده و حالا من ميتونم با سپيده تماس داشته باشم اما نميدونم چى شده كه باز محدوديت داره ؟ ! از امير به خاطر زحماتى كه كشيده بود تشكر كردم و حالا تنها راهى كه برام مونده رفتن به سربازيه ، دفترچه ى اعزام به خدمتم رو گرفتم و هيجدهم همين ماه ميرم خدمت به سپيده گفتم شايد سخت باشه برامون اما من به خاطر تو هر كارى ميكنم ، با سپيده خداحافظى كردم و يه سرى كتاب و جزوه هم برداشتم كه تو خدمت بتونم درس بخونم و براى كنكور آماده بشم ، الان درست سه هفته است كه من سربازم موهام رو از ته زدم و در پادگان بهمراه چند تا دوست جديد روزگار ميگذرونم اينجا دسترسى به تلفن محدوده اما هر بار كه زنگ ميزنم نميتونم با سپيده حرف بزنم نميدونم چرا خودش جواب تلفن رو نميده با اينكه به امير هم پيغام دادم اما فعلن كه خبرى نيست ، روزا به سختى ميگذره و من وقت زيادى براى خوندن جزوه و كتاب دارم و اميدوارم كه بتونم اينبار رتبه ى خوبى بيارم ، پرويز دوست جديدم ، مثل من برا كنكور ميخونه و من معمولن تو اتاق پرويز از كمك هاى درسى ش استفاده ميكنم اما از بى خبرى كلافه شدم و نميدونم چيكار كنم؟
چهار ماه از خدمتم ميگذره و من همچنان بى خبرم چند بارى هم كه به مرخصى اومدم هر چقدر تماس گرفتم جواب نميده ، يا خونه ى فك و فاميلشه يا تو راهه يا خوابه ، همش منو ميپيچونن ! دلشوره دارم با خودم ميگم نكنه از ايران رفته باشه ؟ حالا هر چند وقت شبا زنگ ميزنم شايد بتونم با امير حرف بزنم ، امشب دو سه بار زنگ زدم هيچكس جواب نداد ، بيخوابى و كلافگى اعصابم رو ريخته بهم نميدونم چيكار كنم ، دوستم پرويز ميگه يه سر برو محل كار امير شايد بتونى خبرى بگيرى اما من ميترسم اوضاع رو خرابتر كنم و امير با من درگير بشه ، شب دومى هست كه با مصيبت فراوان تلفن گير آوردم تا تماس بگيرم ، دو سه بار زنگ زدم تا يكى گوشى رو برداشت خواستم با امير صحبت كنم ، ميگه اقا اينجا كسى حال خوبى براى حرف زدن نداره لطفن يه وقت ديگه تماس بگيريد ....

نوشته شده در سه شنبه بیستم تیر ۱۳۹۶ساعت 22:53 توسط همنفس|

هم نفس...
ما را در سایت هم نفس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sazedel1o بازدید : 115 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 12:40